یادی از من و دوستــــــــــــــــــام

من نه دُم دارم نه شاخ اما عوضش یه وبلاگ دارم که اگه شاخ و دم نداشته باشه جای تعجبه!!!

یادی از من و دوستــــــــــــــــــام

من نه دُم دارم نه شاخ اما عوضش یه وبلاگ دارم که اگه شاخ و دم نداشته باشه جای تعجبه!!!

روز آزادی ...



وااااااااااااای........... سلامی به گرمیه لباتون و به سردیه دماغاتون توی یه روزه سرد ِ یخمکی....

بالاخره روز موعود فرا رسید و پام مثل ِ سابق شد ، نمیدونید چه حالی میده پای آدم هیچی آویزونش نباشه...

دیروز مریم با اون ماشین ِ تابلوش- پراید کاهویی یه چیزی تو این مایه ها -------> که همینطوری واسه پسرا اوتومات چراغ میزنه- اومد دنبالم تا بریم پیش ِ دکتر جون ؛ تا به اون روز مریمو اونقدر ضایع ندیده بودم ... خودشو با ماشینش ست کرده بود ، خداییش شانس اوردیم ماشینش قهوه ایی نبود که اون موقع خیلی تماشایی میشد...

کلی تو راه خندیدیم و من به یاد ِ اون روز که این بلا سرم اومد کلی دری بری به مریم تحویل دادم – بعدا براتون تعریف میکنم –

رسیدیم بیمارستان و گچ پامو که بیشتر شبیه تابلوهای پیکاسو شده بودو دو دستی تقدیمشون کردیم حالا بگذریم که من به خاطر این دوری زار زار گریستم که مــــرا طاقت دوری تو نیست ای عزیز!!!- خداییش خودم فهمیدم این یه تیکشو خیلی مسخره اومدم ، حالا شما به دل نگیرید –

تو راه برگشت به افتخار این آزادی از دو تا پسر شماره گرفتیم   و قول دادیم که حتما باهاشون تماس بگیریم – منی که تو عمرم معنی قول رو نفهمیدم- مریم ِ ندیدبدید مثل آدمایی که تا حالا واژه پسر به گوشش نخورده چه برسه به چشمش کلی از خودش شادی ریخت بیرون – وای که چه قدر دوستام نــــازن -  اون پسرا هم که انگار زده بودن رو دست ِ مریم هی التماس میکردن بریم باهم بگردیم ، من هم چون از این سوسول بازی ها خوشم نمیاد  همچنان روحرفم وایسادم ... گناهی ها – پسرا – انگار میدونستند اگه الان ما رو راضی نکنند تا آخر عمرشون دیگه مارو نمیبینن اما من همچنان روی تخت پادشاهیم نشسته بودم و میگفتم نه ... مریم هم که منو خوب میشناسه که اگه بگم نه تا آخرش نه میشنوه بحثو تموم کرد و اونم طرف ِ منو گرفت ... اما مثل ِ اینکه این آبجی مریم ما بدجوری دلش گیر کرده بود چون فوری شمارشو به اونا داد ، اما نمیدونم چرا هی شمارشو بهم پاس میدادن ؛ اما بعد ازاینکه وحید – اون یکی هم حامد بود – برگشت به من گفت شما شماره نمیدید تازه دوزاریم افتاد و برگشتم گفتم ( نخیر من شوهر دارم ، خیلی هم غیرتی ِ ، اگه بفهمه الان دارم با دو تا پسر حرف میزنم یه آتیشی به پا میکنه که همه توش بسوزن ) بدجوری خرد تو حالشون ( وای چه ترسناک ، مگه مجبورت کرده بودن باهاش ازدواج کنی) ( دیگه قسمت بود منم خیلی دوسش دارم!!) با سردی گفت (خوبه...مبارک باشه ) ... مریم بیچاره کم مونده بود از این خالی بندی هام شاخ هاش بزنه بیرون اما خوب خودشو نگه داشت... دیگه زیاد ادامه ندادن و بدونه اینکه بگن منتظر تماستون هستیم یا بگن بهت – به مریم- زنگ میزنیم خداحافظی کردن و رفتن ؛ از کی تا بحال پسرا انقدر غیرتی شدن که به خودشون اجازه نمیدن به ناموس مردم – هوووووووووق چقدر که از لغت ناموس من بیزارم – دست درازی کنن؟؟؟ خدا داندو خودشو خودش.... مریم تو راه کلی لیچار بارم کرد که چرا لقمه به این چربیو از دست دادم – الله وکیلی دلش خوش ها، تا پسرارو بیچاره نکنه بیخیال موضوع نمیشه-

تو راه اتفاقات جزیی دیگه ایی هم افتاد اما حال ندارم تعریف کنم ...

شرمنده باید برم هدیه بخرم مگه نه بیشتر پیشتون میموندم

راستی ممنون از دل داری هاتون ... شما زیاد جدی نگیرید من همه حرفامو رو باد میزنم

از اعماق ِ ته ِ ته ِوجودم – نه زیاد ته هااااا- براتون روزهای شکلاتی رو آرزو میکنم ...دوستتون دارم...

نظرات 4 + ارسال نظر
کیمیانت 1 اسفند 1384 ساعت 05:32 ب.ظ http://kimiyanet.blogfa.com

دوست گرامی : با تشکر از وبلاگ خوبت .
اگر به کارت اینترنت احتیاج داشتی یک سری هم به ما بزن ! فروش ویژه کارتهای اینترنت کیمیانت آغاز شد.
لذت اتصال پرسرعت56K، ارزان، بدون اشغال ، با پشتیبانی 24 ساعته و امکان فعال سازی VPN را تجربه کنید.
با استفاده از سرویس VPN برای همیشه از شر فیلتر راحت شوید.

صخره 1 اسفند 1384 ساعت 05:42 ب.ظ http://www.sakhre.blogsky.com

سلام مونا جان
خوبی عزیزم؟
بهتر شدی؟
دختر خانم خیلی تند می ری ها
به من ربطی نداره چون مسئولیتم فقط در حد یه دوسته
ولی در همون حد هم خاله خرسه نیستم
خوب باش خانم کوچولو و تعریفت رو از خوبی ...
دعام کن.

تامی 2 اسفند 1384 ساعت 01:42 ب.ظ http://barname.blogsky.com

سلام مونا جون
برای بهتر شدن وبلاگت میتونی از آهنگ و جاوا اسکریپت
استفاده کنی
یا یه قالب قشنگ رو وبلاگت بزاری
البته اگه دوست داری بینندگان وبلاگت زیاد بشن بهتره که
تبادل لینک کنی با دیگران
موفق باشی
بای

جمشید 2 اسفند 1384 ساعت 02:25 ب.ظ http://zakhme-aghl.blogsky.com

میگم اینقدز دوستتو سرزنش نکن طفلی جوونه دل داره دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد