دیروز تک و تنها راهی ِ خیابونا شدم که واسه دوستام هدیه بگیرم ، هم واسه ولنتاین هم اینکه یکی از دوستام 7 اسفند تولدشه که قرار جمعه بریزیم خونه خرابش کنیم، مونده بودم چی بگیرم واسشون ...
صحنه ی خیالی :
(سلام ، بفرمائید) (سلام ... یه کارت پستال دارید که روش نوشته باشه عشق من فقط تویی یا یه چیزی تو همین مایه ها؟) ( بله ... بفرمائید) (خوبه) ( همین؟) (آره همین، فقط از همین 12 تا بدید ) ( )
صحنه های واقعی :
اول میخواستم یه هدیه بگیرم بعدش اولین هدیه رو که گرفتم بدم به نفر دوم ، هدیه نفر دوم هم بدم به سومی و هدیه سومی هم کادو تولد دوستم بدمخدایشش فکر توپی کرده بودم اما مامی گفت برو خسیس بازی درنیار ؛ خلاصه اینکه رفتم 3 تا خرس گرفتم شبیه هم – البته خیلی دلم میخواست خر!! بگیرم اما انطوری که من میخواستم نبود- ... هرکدومو گذاشتم تو جعبه تلقی دورشم کلی آتاش پاشغال و شکلات – دیگه حس کردم زیادیشون میشه وخیال میکنن خبریِ یا اینکه واقعا حسابشون کردم
-
حالا فقط مونده بود سمیرا جـــــونم ،خیلی چیزا میشد براش خرید اما این سمیرا خیلی بدسلیقه اس ،عادت داره رو هرچیزی یه ایراد بذاره حتی اگه بی نقص باشه، مثل ِ یه حیونه ِ سربه زیر تو گِل مونده بودم – حالا خودتون حدس بزنید اون حیون چیه- ... آخر سر با تخفیف ، 32 تا هزاری حرومش کردم و یه سرویس نقره براش گرفتم ، اَی یه جای آدم میسوزه اگه باز ایراد بگیره اما با طرف طی کردم که قابل ِ تعویض باشه...
همین دیگه ...
راستی اگه از حرفام ناراحت میشید معذرت میخوام ... اصلا اگه دوست ندارید دیگه از خودم نمینویسم...
با آرزوی موفقیت ِ روز افزون واسه همه جوونهای گُل ِ ایـــــــران ....
محبت تنها هدیه ای ست که احتیاج به بسته بندی ندارد
موفق باشی
به منهم سری بزن
سلام
خوبی؟
وبلاگت خیلی قشنگه عالیــــــــه
خیلی ساده وقشنگ
موفق باشی >>> یا حق <<<
سلام مونا جون خوبی. میدونی وقتی من تو بلاگت میام خیلی حال میکنم.
سلام
خوبی خانم کوچولوی حساس
من خواستم تو دوستی کم نذاشته باشم
گفتم خوب می نویسی، نگفتم؟
فقط راه و روش زندگیت منظورم بود اون رو هم خود دانی که پادشه خویشی
ولی من هم دوست تو ام اگه یه کاری از تو به نظرو درست نبود نباید بگم؟ خوب همین انتظارم از تو دارم دیگه؟
اگه نمی خوای نمی گم:(
دوست باشیم
لینکم نکردی که؟؟؟!!!
دعام کن.
سلام خانوم کوچولو
آپ نیستی که
دعام کن.